نرگس زرد درود بر شما روز خوش!

شعر.رمان.داستان کوتاه.شرح حال نگاری.مناسبتها.قصارهاوگلایه ها.....

نرگس زرد درود بر شما روز خوش!

شعر.رمان.داستان کوتاه.شرح حال نگاری.مناسبتها.قصارهاوگلایه ها.....

بی نام دو

نگاه می شود بهار

بهار می شود نگاه

من در سکوت تاریک این خیابان غریب

جا مانده ام

و به سویم می آیند

تندیس آشفتگی درختان از یاد رفته

با من از بهاری بگو

که دست نشانده زمستان نباشد

و رقص کودکانه ای

که در انفجارهای بالنده تباه نشده باشد

من از آسمان به زمین فرود آمدم

تا چشم کودکی شب را

به عریانی بالغ صبح  پیوند دهم

و کسی نیست

تا ناجی این حضور کامل از دست رفته باشد

من از تلاشهای حریصانه معذورم

و غرور شایسته ماه را می ستایم

در پستویی که نگاهم را کسی نمی بیند

و افق

رنگ جنگلی است

که سینه ای تابنده اما زخم خورده دارد

با من راست بگو

ستارگان پشت کدام

درخت سرکش خیابان

پنهان شده اند.

من اتفاق تازه این باغ نیستم

و شراب

خورده ی

پیاله های بی انعکاس!

...

سرسبزی این بهار

شکار دستهای باد نمی شود

و این چشمهای نمود یافته،

التهاب دستهای شرمندگی ام را

به صورت ماه می کشد

تا تصویر ناشناخته ی

شکوه خود را

در شیشه ی مغازه ها  نبیند

آه!

بغضهایم نرم نمی شود

و دستان تابنده ام

نفسهای محکم خویش را

به پیوندی نشکسته می سپرد

با من بمان!

چرا که صدای ناب من

به گوشهای ناب تو آهنگ می زند

و عبور شهاب سنگها

شبهای سرد را مرطوب می کند

خسته ام

و در دستهای پر از ستایش تو

تولد آرامش را

جستجو می کنم

راستی!

ستاره ای هست که همیشه "راست " می گوید!

                                                       نرگس زرد، آبان 84

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد