نرگس زرد درود بر شما روز خوش!

شعر.رمان.داستان کوتاه.شرح حال نگاری.مناسبتها.قصارهاوگلایه ها.....

نرگس زرد درود بر شما روز خوش!

شعر.رمان.داستان کوتاه.شرح حال نگاری.مناسبتها.قصارهاوگلایه ها.....

"هیچ یک از آنها باز نمیگردد."

 

 

 

این داستانی ست ایتالیایی_اثر نویسندهء معاصر زن امریکایی _آلبا دسس پدس و ترجمهء بهمن فرزانه. ابتدا که شروع به خواندن کردم تا قدری از روزمرگی های گاه آزار دهندهء روزانه فاصله بگیرم احساس کردم فضای داستان و ترس از فاشیسمی که در رمان موج میزند بر اندوه می افزاید.

       داستان دربارهء چند دختر جوان است که هر کدام از شهر خود به "رم" آمده اند و برای تحصیل!! در "شبانه روزی" دور هم جمع شده اند.این مکان مشترک آنها را نسبت به غم و شادی هم مسئول و شریک کرده است. چنانچه در انتهای داستان "امانوئلا" به خاطر پنهان کردن رازش و به تنهایی اندوه خود را بلعیدن سیلی محکمی از "آئوگوستا" _بزرگترین عضو آنجا_ می خورد. در عین حال هر کدام به دنبال راهی برای فرار از آن مکان کذایی با قوانین خشک کلیسایی اش هستند تا سرنوشت و خوشی ها ی زندگی برایشان ملموس تر شود و فاصله شان با آدمهای بیرون کمتر.

        حالا که به پایان داستان رسیده ام مانند تمام خواندنی های دیگر به شخصیت های نا کام و بکام رسیده خو گرفته ام و با آنها همدرد شده ام. به طوری که برایم دل کندن از "سیلویا"ی درس خوان و عاشق پیشه و بلند پرواز – "اکسنیا"ی جسور و نا آرام و جاه طلب و دوست داشتنی- "امانوئلا"ی مرموز و موءقر اشرافی- "والنتینا"ی مهربان و قانع به سهم خود از دنیای معمولی و... قدری دشوار شده است... . اگر مایلید آنرا بخوانید... .

                                                              نرگس زرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد