خود آیا تابتان هست که پاسخی در خور بشنوید
رنج از پیچیدگی می برید
از ابهام و
هر آنچه شعر را
در نظرگاه شما
به زعم شما
به معمایی مبدل می کند
اما راستی را
از آن پیش تر
رنج شما از ناتوانی خویش است
در قلمرو "دریافتن"
که اینجای اگر از "عشق " سخنی می رود
عشقی نه از آن گونه است
که تان بکار آید،
وگر فریاد و فغانی هست
همه فریاد و فغان از نیرنگ است و فاجعه.
احمد شاملو
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است .
فروغ فرخزاد