شرمنده اینگونه حضور خود را اعلام کردم...
بی مقدمه و هیچ ... با گلایه ... خب مثل همیشه ...!راستش پس از چند ماه گرفتاری که اومدم و سری به وب خودم زدم! احساس میکنم اینجور نمیشه باید یک فکر اساسی کرد .یعنی چی در مورد چی !خودمم نمیدونم باید بیشتر فکر کنم.. کی اومد و کی رفت ! کی عاشق شد و کی فارغ! کی دل داد و کی پرید! کی ... شد و کی دوست!من که نمیدونم ولی کاش میدونستم تا سر زندگی و تازگی دوباره ی کامپیوتر و اینترنت بیشتر میشد..بهر حال زیاد مهم نیست جز سلامتی و خوب بودن..به قول بزرگ قزوینی:تا امید هست آرزو نمی کنیم!ای وای! خدای من ! کمی جدی بگیرید.. به همه چیز نخندید..گر چه...نمیدونم احساس کردم مفهوم قشنگی داره اشتباهی برای استادم فرستادمش..!!سوتی دادم نه! نه خدا وکیلی به عمق معناش توجه کنید !راه دور نرید!بهر حال اینا رو نگفتم که بگم کار هر کس نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن!
فقط میخواستم بگم سال نو تون مبارک .صد سال به اون سالا..بقیه اشو بعد مینویسم..خرجم زیاد شد ..باید وب های دیگه رو بخونم..فعلا.. چاوووووو .تا بعد..یا حق..عزت زیاد